من از خداوند بسیار سپاسگزارم و بسیار مفتخرم که خداوند به من هدیه ای از جنس ترانه و موسیقی بخشید و سپاسگزارم که دنیا شانسی را به من بخشید که بتوانم از طریق موسیقی شنیده شوم . و به خاطر لحظاتی همانند این است که من با همه وجود افتخار میکنم که یک هنرمند هستم . و ... شما هنوز هیچ چیز ندیده اید !
10 می 2000 ، سخنرانی مایکل جکسون کبیر در مراسم World Music Awards 2000 موناکو
2- من قصد دارم بگم ؛ طرفداران در هر گوشه از کره زمین با هر ملیتی ، هر نژادی ، هر زبانی ... عاشقانه و از اعماق قلبم عاشقتان هستم ! میدونید ، به خاطر عشقتان ، حمایتتان و درک بالایتان در این زمان سخت آزمون از شما سپاسگزارم . بابت دعاها و آرزوهای زیبایتان از شما سپاسگزارم . لطفاً صبور باشید و در کنارم باقی بمانید و به من ایمان داشته باشید چرا که من کاملاً و کاملاً بی گناه هستم ...
مصاحبه مایکل جکسون کبیر با جسی جکسون : 29 مارس 2005 میلادی
مایکل جکسون : خوب ، راستش دلم میخواد بهشون بگم خیلی خیلی دوسشون دارم ؛ اونها از راه دور در مورد من آموخته اند و راجع به من کسب اطلاعات کرده اند اما دوست دارم بهشون بگم اگه حقیقتاً دلشون میخواد من رو بشناسند باید بگم آهنگی وجود داره که صادقانه ترین آهنگیه که تا کنون نوشته ام ؛ آتوبیوگرافیک ترین آهنگ کل عمرم؛ اسم این آهنگ هست : کودکی . خواهش میکنم به اون گوش کنید . این آهنگیه که اونها باید بهش گوش کنند . و یکبار دیگه سپاسگزارم بابت حمایت هاتون در سراسر دنیا . از اعماق قلبم دوستتون دارم .
مصاحبه 60 دقیقه ای مایکل جکسون کبیر ،– 28 دسامبر 2003
4- دوست دارم این حرف رو خیلی خوب در خاطرتون داشته باشید :
دلیل اصلی من از انجام هر آنچه میکنم دریافت عشق و ستایش از تشویق کنندگان و مخاطبینم است . من عاشق طرفدارانم هستم . زمانی که من کنسرت اجرا میکنم و طرفداران رو اون پایین می بینم که هیجان زده می رقصند و فریاد می کشند ، احساس می کنم که در حال بازگرداندن آن شادی به سوی ایشان هستم ؛ این اون چیزیست که من بیشتر از همه چیز عاشقش هستم . تو اون بالا هستی و داری به اونها اون انرژی رو میبخشی و اونها متقابلاً اون رو به سمت تو باز میگردونند . و این تجربه ، خارق العاده است . این عشق اصلی من است : استیج و شاد کردن همه آن ستایش کنندگان .
مصاحبه مایکل جکسون کبیر با مجله ایبونی ، دسامبر 1984
5- مولی ملدروم : خوب ، چطوری با این همه هیجان و هیستریا کنار میای ؟ منظورم اینه هر کجای دنیا که میری ، میخواد لندن باشه ، مونیخ باشه ، نیویورک ، بانکوک ، ژاپن و حتی اینجا توی استرالیا ... چطوری با این همه جنون و هیجان که از طرف مردم نثارت میشه کنار میای ؟
مایکل جکسون : من خوب میدونم که همه اینها تنها به خاطر عشقه ؛ برای همین اینها قلب منو خیلی خوشحال میکنه و به همین دلیل دلم میخواد که این عشق رو برگردونم ؛ میدونی ، به هر طریقی که ممکن باشه و این لبخند رو به روی لبهای من میاره . زمانی که من همه بچه ها ، نوجوونها ، بزرگسال ها رو از گونه های مختلف میبینم ، این قلب منو خیلی خوشحال میکنه . من همه طرفدارانم رو عاشقانه دوست دارم .
7- عشق شما ، حمایت شما و قدرشناسی شما همه چیز را برای من در زندگی ممکن کرد . شما زمانی که من حقیقتاً نیازمند بودنتان بودم در زندگیم حضور داشتید . من هرگز و تا ابد شما را از یاد نخواهم برد . عشق همیشگی شما مرا حفظ نمود ، اشکهایم را خشک نمود و به من کمک کرد تا ادامه دهم . من عشق ، دلدادگی ، از خودگذشتگی و حمایت شما را تا ابد گرامی خواهم داشت . شما الهام بخش من در تمام طول عمرم بوده اید .
پیام مایکل جکسون کبیر در سایت MJJSource پس از تبرئه اش در ژوئن 2005
من هم عاشقانه و از ته قلبم دوستت دارم مایکل عزیزم... 3>
به نظرم کسى که مثل تو عشقِ خالص و بى منت به آدم مىبخشه لیاقتِ بودن رو داره...
کاش تعداد اینجور آدمها در زندگیمون زیاد باشه.
Love always
I'm sending out ... a major love ...
And this is my... message to you ...
مرد یا زن ... پیر یا جوون ... هرچی که باشی مهم نیست ... مهم اینه که مدتهاست با نوشته هات زندگی کردم ... خندیدم و اشک ریختم ...هنوزم مثل سالها پیش که با وبلاگ تو و سارا آشنا شدم بی صبرانه منتظر پست های جدیدتم .... نمیدونم چرا ولی تو وب هیچ منبع فارسی زبان دیگه ای پیدا نکردم که حسی از جنس نوشته های تو داشته باشه ... اینجا بوی مایکل میده .
با اینکه زیاد ازت خوشم نمیاد ولی نمیتونم انکارش کنم ... نوشته هات منو به دنیایی می بره که قابل وصف نیست .
امیدوارم این وبلاگ تا وقتی نفس میکشی به کارش ادامه بده با اینکه میدونم جنس برخوردت با دیگران چندان محترمانه و صادقانه نیست .
( با اینکه میدونم جنس برخوردت با دیگران چندان محترمانه و صادقانه نیست . )
صادقانه نبودنش رو که نمیدونم از کجات (!!!!!) در آوردی اما راست میگی ... خرج کردن ادب و احترام برای بعضی از موجودات حقیقتاً کار احمقانه ایه ...
با این طرز برخوردت فقط خودتو در نظرم خوارو و حقیر تر و ذلیل تر از قبل کردی و یه بار دیگه بهم ثابت شد که هنوزم کودکی بلوغ فکریت در حد یه بچه دو ساله ست البته نه اون کودکی که مایکل راجع به شان و جایگاهش صحبت میکرد
واقعا دیگران راجع به تو اشتباه نمیکنن البته اگــــــــه دیگرانی وجود داشته باشن :))))))
قطعا این آخرین بار بود که با موجود پست و حقیری مثل تو هم صحبت شدم .
بدجوری به ماتحتت فشار اومد ، نه ؟؟!! ببینم مگه کسی برات نامه عاشقانه میفرسته که بلند میشی میای اینجا ؟؟ حالا خوبه نظر قبلیت در مورد اون حس منحصر به فرد که فقط توی کل وب اینجا پیدا میشه هنوز جلوی چشم ملته ! خوب پس چی شد عنتر ؟؟!! یه دفعه تو همون مکان دچار شکست عشقی شدی ؟؟!! مگه توی آویزون نبودی که موس موس میکردی تا نفس داری بنویس ؟؟!! چی شد یه دفعه به وق وق کردن و پاچه گرفتن افتادی ؟؟!! حالا هم دیگه زر زیاد نزن و برو گمشو ور دل همون دیگران (!!!!!!!!) که بوی گند و گوهت بد جور اینجا رو برداشت !!! هری !!!!! هرچند که مثل روز برام روشنه که موجودات انگلی مثل تو و اون دیگران محاله بتونید تا لحظه سقط شدنتون از بودن در محضر من و علم آموزی در این سرا دست بردارید ... !!!!