فردای اون روز ما عازم انگلستان شدیم ؛ کنسرتهای خاور دور تور به انتهای خودش رسیده بود . ما حقیقتاً از سفر به تک تک اون مناطق لذت برده و در طول این مسیر با افراد بسیار جالب با رفتارهایی بسیار دوستانه ملاقات نموده بودیم . اگرچه سفر به این مناطق تجربه ای بسیار گرانقیمت و ارزنده در زندگی بود اما با این حال من با همه وجود جهت تغییر حال و احوالم تشنه اقامت شبی درون اتاق خودم درون منزل بودم . ما همگی تنها برای یک شب قبل از زمان پرواز به تل آویوِ اسرائیل ، مهمان خانه های خودمون در لندن بودیم . البته ما حتی در همون یک شب هم برای پیوستن دوباره به کاروان تور بی تابی میکردیم و میشه گفت حتی در همون یک شب هم دلمون کلی برای مایکل تنگ شد !
تل آویو :
یک شب ، مایکل جکسون برای لحظات و دقایقی اومد و درست نزدیک به لبه پشت بام هتل نشست . همه به شدت نگران بودند که نکنه او سقوط کنه و به زمین بیفته اما من یقین داشتم که او خوب میدونه داره چی کار میکنه . ابتدا مایکل تعدادی چیز میز رو که دم دستش بود از اون بالا به سمت جمعیت پرتاب کرد ؛ البته به نظر من این حرکت مایکل تا حدود زیادی بی فکرانه بوده و از سر بی ملاحظگی رخ داده بود چرا که هتل ، درون خیابان شلوغ و پر ترددی واقع شده بود و مردم هم برای به دست آوردن اون اشیاء بی توجه و بی تفکر با هم به رقابت پرداخته و به این طرف و اون طرف خیابون می دویدند و هر آن امکان داشت به زیر چرخ اتوموبیل ها رفته و له و لورده بشند! مایکل جکسون تا زمانیکه یک مرد در کنار او بر سر پشت بام ظاهر گردید و احتمالاً از او درخواست کرد که دیگه به داخل اتاقش در هتل باز گرده ، به مدت تقریبی نیم ساعت اون بالا مشغول دیدار با طرفدارانش بود . او حتی برای دقایقی با بلندگوی دستی با طرفدارانش درون خیابان به گفتگو و خوش و بش نیز پرداخته بود !
اما کنسرتهای تل آویو به نوعی خشن ترین و پر برخورد ترین کنسرتهایی از مایکل جکسون بودند که من تا به اون زمان تجربه حضور داخلشون رو پیدا کرده بودم . جمعیت حاضر درون استادیوم به قدری وحشی و خشن بودند که من در طول مدت زمان اجرای برنامه بارها مورد ضربات سهمگین مشت و لگد قرار گرفته ، تمام بدنم لبریز از جای نیشگون گردیده و موهام از طرف مردم در طول برنامه بارها به این طرف و اون طرف کشیده شد !! سوگند میخورم که هرگز در زندگیم درون کنسرتی قرار نگرفته بودم که دلم بخواد مثل اون کنسرت هرچه سریعتر به انتها برسه !! اجراهای مایکل جکسون در کنسرتهای تل آویو عالی بودند اما حقیقتاً به خاطر اوج توحش و خشونتی که برخی حاضرین در کنسرت بر روی سایر طرفداران اعمال میکردند به سختی میشد که ازشون لذت کافی رو کسب کرد .
خوب به یاد دارم که یک روز ، مایکل به اورشلیم سفر کرده بود اما متاسفانه به محض ورودش به این شهر ، ماشین ون او توسط برخی احزاب تندروی مذهبی مورد سنگباران قرار گرفت !! ماجرا از این قرار بود که در باور یهودیان ، شما حق عبور از بخش به خصوصی از شهر را در روز Sabbath در اختیار نداشتید و مایکل جکسون هم طبیعتاً از این نکته غافل بود . فردای اون روز ، روزنامه محلی با فرصت طلبی تمام عکسی جنجالی از مایکل جکسون را در صفحه نخست خود منتشر نمود . در این عکس ، مایکل جکسونی به نمایش گذاشته شده بود که در همان حال سنگباران شدن اتوموبیلش ، در گوشه ای از ون با چهره ای غمگین و متفکر کز کرده بود . او در همان حال چیزی بر روی پای خودش قرار داده بود که تصویر این شیء توسط روزنامه تیره گردیده بود و البته ما بعدها متوجه شدیم اون شیء یک قوطی نوشابه بوده است .
استانبول :
اما کنسرت استانبول با وجود جمعیتی که هرگز در بدی به گرد پای جمعیت حاضر در کنسرتهای اسرائیل نمی رسیدند (!!) ، عالی و وصف ناپذیر به نظر میومد . هوا در شبهای ترکیه تا حدودی سرد بود و به همین علت مایکل در هنگام اجرای آهنگ I Just Can’t Stop Loving You ، کت نقره ای رنگ JAM را بر تن کرده بود و ما به این خاطر بی نهایت خرسند و مسرور بودیم که بار دیگر موفق به دیدار این کت افسانه ای گشته ایم ! مایکل همچنین لباسش رو در هنگام اجرای آهنگ Will You Be There تغییر داده و کت مربوط به کاور برنامه های تور رو به جای لباس معمول سفید این آهنگ بر تن کرده بود .
* وااای که فقط خدا میدونه چقدر آرزو دارم این کنسرت متفاوت با این لباسهای عجیب و غریب و نامعمول رو به چشم خودم تماشا کنم !!! *
تنریف :
سرانجام و بعد از اتمام کنسرت تنریف ، ما بلافاصله روز بعد عازم لندن شدیم . فرصت چندانی برای فکر کردن و اتلاف وقت و تنبلی در اختیار نبود و کارها باید با سرعت تمام به انجام میرسید . تا زمان آغاز کنسرتهای امریکای جنوبی مایکل جکسون تنها یک هفته زمان باقی بود و ما هنوز به هیچ عنوان پروازها و هتلهای محل اقامت خودمون رو در شهرهای محل برگزاری کنسرت رزرو نکرده بودیم . دوره ای فراموش ناشدنی از ماجراجویی و حادثه برای ما به انتها رسیده و دوره ای جدید در شرف آغاز شدن بود و ما به هیچ عنوان نمیتونستیم بیشتر از اون منتظر باقی بمونیم !!! ...
راستش درست نمیدونم بعد از خوندن این داستانها باید چی به زبون بیارم ؛ واقعاً نمیدونم هلن و سایر اون طرفداران اروپایی عاشق پیشه که با جون و دل در اقصی نقاط جهان مایکل جکسون و کاروان عشق او را با شیدایی و جنون دنبال میکردند حقیقتاً چه احساسی داشتند . من فکر میکنم که تک تک ثانیه های اونها در این سفرهای ماجرا جویانه بایستی مملو از لذت و هیجان و احساسات زیبا و دلنشین و فراموش ناشدنی بوده باشه . فقط خدا میدونه چقدر دلم میخواست ادامه داستانهای هلن و ماجرای سفرهای او به امریکای جنوبی و کنسرتهای مایکل جکسون در این نقطه از کره زمین رو هم مطالعه میکردم اما افسوس که هلن ِ داستان ما دیگه از اینجا به بعد قصه رو با دنیا قسمت نکرده است . باور کنید هر لحظه و هر زمان که اسم کنسرتهای امریکای جنوبی مایکل جکسون در تور دنجروس به گوشم میخوره نا خود آگاه بغضم میگیره و حس خفه شدن بهم دست میده ...
در انتهای این داستان دارم یک بار دیگه از نو به اون صدها و هزاران مایلی فکر میکنم که عاشقان مایکل جکسون در طول سالهای حیات او از این شهر به اون شهر ، از این کشور به اون کشور و از این قاره به اون قاره عاشقانه و بی پروا دویدند ، شبها و روزها بی خوابی کشیدند و ساعتها و ساعتها در سرما و گرما منتظر باقی موندند تا تنها گوشه چشمی از معشوق و مراد خویش در این عالم دریافت دارند . یقین دارم که مایکل جکسون نیز در طول سالهای عمر و حرفه خویش همواره و با همه وجود قدردان همه عشق و وفاداری و محبتی بود که از طرف عاشقانی چون هلن دریافت مینمود و در قلب بزرگش به داشتن عاشقانی اینچنین با همه وجود میبالید و افتخار میکرد . به خاطر وجود چنین طرفدارانی بود که مایکل جکسون در تمام طول عمرش با همه ستاره ها و هنرمندهای دیگه در این جهان فرق میکرد . به جرات و با همه وجود اعلام میکنم که طرفداران هیچ هنرمند دیگه ای در طول تاریخ در میزان بخشش عشق و وفاداری و قدرشناسی به معشوق خود حتی نزدیک طرفداران مایکل جکسون هم نشده اند ؛ طرفدارانی که با عشق و ایثار و از خود گذشتگی بی انتهای خود همواره به مایکل جکسون کمک نمودند تا بتواند به سلامت و موفقیت از سخت ترین تنگناهای زندگی شخصی و حرفه ایش عبور نماید . در حالیکه طی سالیان سال دنیا و رسانه ها با همه وجود و مشتاقانه انتظار سقوط و نابودی مایکل جکسون را کشیدند ، طرفدارانی چون هلن بودند که با حضور و همراهی خویش ، به جاودانگی ابدی مایکل جکسون در کتاب تاریخ موسیقی پاپ کمک نمودند و اینچنین ، خود نیز در کنار آن تکرار ناشدنی بی همتا در کتاب قطور تاریخ ماندگار گردیدند . یاد و نامشان تا ابد جاودان ...
تا بعد ...
Stay Tuned
! Let's Dance
سلام علی مهربون :-)
واقعاً زیبا بود…چقدر هیجان انگیز و قشنگه که با مایکل جکسون تو یک هتل اقامت داشته باشی و تو هوایی نفس بکشی که او هم درش هست…
و در مورد عملی که اون موجودات در سفر مایکل به اورشلیم انجام دادن هم که واقعاً جای تأسفه!
موجودات پست و حقیر!!
واقعاً نمیدونم چی بگم…
کاش ادامه ی داستان رو هم میدونستیم دوست من…حیف :(
نمیدونی چرا دیگه ادامه ی ماجرا رو نگفت؟
ممنون که باز هم مینویسی دوست خوبم
خیلی خوشحال شدم علی مهربون
تا بعد…
سلام سمای عزیز ... وقت بخیر دوست من ...
اون عمل دقیقاً مشابه و معادل همون اعمال حماقت بار و سفیهانه ایه که متعصبین مذهبی بی مغز و کور دل در همه ادیان دیگه در عالم انجام میدن و این بار ، تیر غیب داستان گریبان مایکل جکسون رو گرفت ... واقعاً تعصب و حماقتهای مذهبی ، ریشه همه فجایع و جنایتهای زشت عالمه ....
راستش نمیدونم چرا سما جان ... شاید در این مقاله ای که من در اختیار داشتم بقیش نبوده . شاید یه جای دیگه تونستم بالاخره بقیش رو پیدا کنم ... کی میدونه ؟؟!!
من همیشه هستم و همیشه خواهم بود دوست قدیمی و نازنینم . میدونی که من قصد ایستادن و متوقف شدن نخواهم داشت . سلام گرم و عاشقانه منو به سرزمین باران برسون سمای مهربون ...
سلام علی جان
فقط خواستم بهت بگم که تو یک انسان خاص و شگفت انگیز هستی و امیدوارم که اینو بدونی که زندگی چندین نفرو عوض کردی و کمکشون کردی با شناختن مایکل عشق رو بشناسن...خوشون رو بشناسن
نمیدونم احساس کردم به اندازه ی کافی بهت گفته نمیشه که چه روح بزرگی داری و چقدر دوست داشتنی هستی
احساس کردم داره یادت میره...
یه روزایی بود که یه عالمه آدم اینجا بودن که علی مهربون صدات میکردن الان شاید اونا نباشن ولی علی مهربون هست و مهربون هم میمونه
قدر خودتو بدون علی مهربون. آدم مهربون تو این دوره زمونه کم پیدا میشه
مواظب خودت باش
نمیدونم چی بگم ... قلبم آتیش گرفت ... با عمق وجودم ممنونم ... ممنونم و با چشمهای خیسم در برابر خوبی و بزرگیت سر خم میکنم ...
سلام دوست عزیزم خیلی وقته اینجا نبودم و نخوندم اما خوش حال شدم وقتی اومدم و دیدم هنوز داری ادامه میدی همون طور که خودت گفته بودی
اون قسمت تل آویو خیلی جالب بود برام
نمیدونم چی بگم والا ...
سلام دوست عزیز ...
خیلی خیلی مجدداً خوش اومدی ...
سلام اقا علی من تازه با سایتتون اشنا شدم ولی همه ی مطالبشو خوندم.یه سوال شما تو یه پست گفته بودین که مایکل به نوشابه علاقه نداشته ولی تو سفر بها ورشلیم قوطی نوشابه روپاش بوده .چرا؟ یه توضیح میدین
سلام به شما ...
من گفته بودم پپسی دوست نداشت نه هر نوشابه ای دوست عزیز ...
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت شما نویسنده گرامی
من میخواستم آرشیوکامل مایکلو داشته باشم میخوام بدونم اطلاع دارین که آرشیوی که تو سایتهای http://www.mjdl.ir/buy.php http://shopmjj.blogfa.comقرار داده شده آیا واقعا کامل کامل هست یانه والبته کیفیت کنسرتاش که آیا بهترین کیفیت در دسترس هستن یانه؟یا اگه آرشیو کاملتری سراغ دارین معرفی کنین
ممنون میشم اگه راهنمایی کنین
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت شما نویسنده گرامی
من میخواستم آرشیوکامل مایکلو داشته باشم میخوام بدونم اطلاع دارین که آرشیوی که تو سایتهایhttp://www.mjdl.ir/buy.php و
http://shopmjj.blogfa.com قرار داده شده آیا واقعا کامل کامل هست یانه والبته کیفیت کنسرتاش که آیا بهترین کیفیت در دسترس هستن یانه؟یااگه آرشیو کاملتری سراغ دارین معرفی کنین
ممنون میشم اگه راهنمایی کنین
سلام به شما ...
متاسفانه اطلاعاتی در این موارد ندارم .
موفق باشید ...
mersi ..
سلام علی بزرگوار
(مایکل به اورشلیم سفر کرده بود اما متاسفانه به محض ورودش به این شهر ، ماشین ون او توسط برخی احزاب تندروی مذهبی مورد سنگباران قرار گرفت) !!!...
سختترین کار دنیا آزادکردن اسیرانی است که "زنجیرهای خود را می پرستند".