مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

با خاطرات مایکل جکسون ( داستان جوزف جکسون ... )

سلام و درود بر عاشقان راستین مایکل جکسون کبیر . وقت بخیر دوستان من ...


با داستان و حکایت دیگری از خاطرات ارباب افسانه ها در خدمت شما هستم ؛ خاطره ای که اون رو مردی برای جهانیان روایت کرده که اگه او نبود ، بدون شک و یقیناً مایکل جکسونی در سراسر گیتی پدیدار نمیگشت :


بله ، پدر غیر قابل درک و خاکستری هنرمند هزاره ها ، جوزف والتر جکسون !



جوزف که به تازگی مراسم جشن تولد 86 سالگی خود را در کشور اسپانیا برگزار نموده ، مجموعه خاطراتی را از پسر افسانه ای فقیدش ، مایکل جکسون برای جهانیان روایت نموده است . به همین علت تصمیم گرفتم امروز یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین ِ این خاطرات را با شما دوستان و علاقمندان همیشگی مایکل جکسون به اشتراک گذاشته و شما را نیز از خواندن آن بهره مند گردانم . پس این شما و این خاطره ای کوتاه و دلنشین از مایکل جکسون کبیر !


جوزف پیر داستان خودش رو اینطور آغاز میکنه و میگه :


شاید براتون جالب باشه که بدونید مایکل یه بار جون من رو نجات داد !


یادم میاد اون روزهای نخست ، اون زمانها که ما تازه در ابتدای مسیر خودمون قرار داشتیم و  مجبور بودیم برای اجرای برنامه های شبانه به این کلاب و اون دیسکو سرک بکشیم ، یه گروه از افراد تبهکار و شرور در همون اطراف محله گری حضور داشتند که گهگاهی بدون پرداخت پول به داخل محوطه اجرای برنامه اومده و حتی ادوات و ابزار آلات موسیقی ما رو ازمون به سرقت میبردند ؛ همون آلات موسیقی که ما با وجود درآمد خیلی کمی که داشتیم بابتشون با عشق کلی پول خرج میکردیم تا تهیشون کنیم . اون شب هم ما مثل همیشه داشتیم وسایل موسیقی رو از توی ماشین پیاده میکردیم که وارد سالن اجرای برنامه شده و نمایشمون رو شروع کنیم که یه دفعه ، اون شرورهای مزاحم دوباره از راه رسیده و به قصد سرقت از ما و ایجاد آزار و اذیت به سمتمون هجوم آوردند ! من بلافاصله و با دیدن اون آشغالها تصمیم گرفتم که این دفعه با همه وجود در برابرشون ایستادگی کرده و اجازه ندم که اونها این بار به خواسته کثیف خودشون برسند . یادم میاد که داشتم برای دفاع از پسرها و وسایل موسیقیمون خودم رو آماده مبارزه میکردم که یه دفعه یکی از اونها از پشت سر محکم با پایه بلند میکروفون توی سرم کوبید و من بدون اینکه بفهمم چه اتفاقی افتاد ، گیج و خون آلود نقش بر زمین شدم .


درسته که در اون لحظات در حالتی مابین هوشیاری و بیهوشی بودم اما با همه اینها صحنه زد و خورد اساسی که بین افراد اون گنگ و پسرها ، خصوصاً جکی و تیتو درگرفته بود رو احساس میکردم . هرچند ، در برخورد ِ نابرابر با اون مردهای قوی هیکل و قدرتمند ، کار خاصی از دستان پسرهای من هم ساخته نبود . در همون اوضاع و احوال بود که احساس کردم مایکل ، دوان دوان داره خودش رو به سمت کیوسک تلفن عمومی در گوشه خیابون میرسونه . صدای گریه ها و فریادهای کودکانه مایکل رو میشنیدم که با همه وجود از عابرینی که اون اطراف قدم میزدند خواهش میکنه که بهش کمک کنند که بتونه از تلفن داخل کیوسک استفاده کنه . آخه مایکل به خاطر قد کوتاهش دستش به گوشی تلفن نمیرسید و از عابرین درخواست میکرد تا بلندش کنند تا بتونه گوشی رو برداره و برای نجات جان من با اورژانس تماس بگیره . سرانجام مردی به کمک مایکل اومد و اونو بلندش کرد و مایکل تونست با 911 تماس بگیره ...



بعد از اینکه آمبولانس وارد صحنه شد و افراد تیم پزشکی به مراقبت از من پرداختند ، من هنوز هم نمیتونستم روی پاهام بایستم و از جام بلند بشم . به یاد میارم که در همون حال ، مایکل و پسرها دور و بر من حلقه زده و با نگاههای کنجکاو و معصومشون به من خیره شده و گویا در سکوتشون از من سوال میکردند : حالا باید چی کار کنیم ؟


در همون حال با قاطعیت توی صورت تک تکشون نگریسته و با ته مونده قدرتم بهشون گفتم :


شماها باید همین حالا روی اون صحنه رفته و شو رو اجرا کنید ! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده ! یادتون باشه که نمایش باید تا در هر حالی ادامه داشته باشه !


و درست از همون لحظه به به بعد بود که این جمله و این درس ، به عمیق ترین لایه روح مایکل نفوذ کرد و باعث شد در طول سالهای بعد ، حتی در لحظات پر از درد و استرس و تشویش و غم و ناراحتی هم اجازه نده که مردم جهان ، این احساسات روحی و درونی اون رو ببینند . او با قدرت مثال زدنیش کاری میکرد که حتی در اون لحظات هم مخاطبینش تنها " نمایش " رو دیده و از اجرای او با همه وجود لذت ببرند . او تا انتهای عمر یک کمالگرای بی مانند بود و در چشم من : بزرگترین هنرمندی که در کل تاریخ پا به عرصه گیتی نهاد .




تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

نظرات 8 + ارسال نظر
Tina شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:05 ق.ظ

سلام دوست من

جوزف خیلی هم بد نبود مدل تربیت خودشو داشت که خشن بود واسه همینم بود که هیچکدوم از پسراش تو اون دوره معتاد و... نشدن خودت که می دونی

البته بچه هارو تنبیه های زیادی سختی می کرد که من واقعا مخالفم

سلام دوست عزیز ...

( جوزف خیلی هم بد نبود )

مگه قرار بود باشه ؟؟ اگه هرکسی چنین حرف مفتی رو زده باشه خودم با همه وجود باهاش برخورد میکنم !! درسته بهترین پدر دنیا نبود اما یک مرد غیر قابل درک و بی نهایت مهربون بود که قلب عاشقش رو پشت چهره ترسناک و بی خیالی محض ظاهریش مخفی میکرد و همچنان میکنه ... او پدر مایکل جکسون کبیره !

Tina شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:10 ق.ظ

باز اشتباه نشه ها منظورم این نوشتت بود گلم

بله ، پدر غیر قابل درک و خاکستری هنرمند هزاره ها ، جوزف والتر جکسون !

ماشالا چه خودشم تحویل میگیره عاقا:


جوزف که به تازگی مراسم جشن تولد 86 سالگی خود را در کشور اسپانیا برگزار نموده ،

( ماشالا چه خودشم تحویل میگیره عاقا )

یعنی چی ؟؟؟؟!!!! من این القاب رو بهش دادم !!! یعنی چی خودش رو تحویل میگیره ؟؟!! در مورد کی داری صحبت میکنی ؟؟!!

علی چهارشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:25 ق.ظ

»سلام بزرگوار
خوبی علی جان
ممنون بخاطر مطلبت
راستی الان تو سایتای خبری خوندم رابین ویلیامز خودکوشی کرده..
پسر خیلی خیلی ناراحتم خیلی دوسش داشتم
یادش بخیر جومانجی یادش بخیر پیتر پن..

سلام دوست عزیز ...

بله خوندم و متاسف شدم . البته اونی که باید پیترپن میشد ، مایکل جکسون بود نه این مرد ...

tina پنج‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:00 ق.ظ

منظورم از این که خودشم تحویل میگیره اینه که ادمای به سن این اقا اصن روز تولدشون یادشون نمیاد خوشم میاد برا خودش تو اسپانیا تولد گرفته فقط همین

بامزس
خارجیا اینطورن دیگه

ماهک شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:20 ب.ظ

آذر چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:22 ب.ظ

سلام علی
جوزف برای من عجیب نیست. من از این مردا زیاد دیدم.مردهایی ظاهرا خشن ولی دلسوز و مهربان.به هرحال درسته مایکل رو کتک میزده اما بازهم پدرش بوده و قلبا پسرش رو دوست داشته
راستی کانال fox movies تو ماهواره عرب ست، یکشنبه هفته دیگه فیلم this is it رو میخواد پخش کنه.ساعت 8:30 شب به وقت KSA که فکر کنم وقت عربستان سعودی باشه.احتمالا حدود ساعت 9:30 تا 10:30 به وقت ایران میشه.مطمئن نیستم.اگه این کانالو نداری بگو مشخصاتشو بدم

سلام دوست من ...

احتمال میدم داشته باشمش . در هر حال ممنونم از یاد آوریت ...

حامد جمعه 31 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام
علی آقا نگرانت شدیم :)

سلام ...

جدیداً با خنده نگران کسی میشن ؟؟!!

نگرانم شدی چون نمیرسم هر دو روز یه بار وبلاگ رو آپدیت کنم ؟؟

نگران نشو ... گرفتاری های زندگیم بیشتر از حدی شده که وقت داشته باشم بخوام برای 2 تا و نصفی بازدید کننده آپ کنم دوست عزیز !

ASAL-MJfollower پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:24 ق.ظ

واقعا زیبا بود... امروز خبر سکته ی مغزی رو شنیدم خیلی ناراحت شدم

ASAL-MJfollower ... بعد از خودم و یک نفر در عالم که با همه عشق و وجودم امجی فالوورش کردم ، دیگه توی دنیا این اسم رو ندیده بودم ... موفق باشی عاشق ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد