مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

مایکل جکسون پادشاه جاودان

با خاطرات مایکل جکسون ( داستان آن دستان بزرگ ... )

سلام بر همگی یاران و دوستان ِ پنهان و آشکار ؛ طرفداران قدیمی و عاشقان تازه کار ِ ارباب افسانه ها ...


با داستان و خاطره دیگری از مجموعه داستانهای مایکل جکسون کبیر در خدمت شما عزیزان هستم ...


داستانی که امروز میخوام براتون تعریف کنم ، خاطره ای زیبا و تکان دهنده از خواهر بزرگتر مایکل جکسون ، خانم لاتویا جکسون هستش . هرچند میدونم که اغلب شما طرفداران به علت نقصان و کمبود اطلاعات ، قضاوتهای تند و خشن و غالباً ناصحیحی نسبت به وی داشته و اینکه کلاً از این بابا دل خوشی ندارید !!! خوب ، در این صورت مجبور هم به خوندن نوشته امروز من نیستید !!! میتونید با آرامش و خوشحالی ، همین الآن صفحه وبلاگ رو بسته و به دنبال کار و زندگیتون برید !!! البته اگه مایلید که در آینده با افزایش سطح دانش و آگاهیتون از زندگی و تراژدی های لاتویا ، تدریجاً از قضاوتهای غلطتون نسبت به وی کاسته و درباره نوع نگاهتون نسبت به وی تجدید نظر نمایید ، کسی شما رو از ادامه دادن به خوندن مطالب وبلاگ من برحذر نخواهد داشت !!!!



با این مقدمه به سراغ داستان امروز خواهیم رفت ... 


لاتویا داستان خودش رو اینطور آغاز میکنه و میگه :


از همون زمانی که در دوران عبور از مرحله کودکی و ورود به نوجوانی بودم به خاطر میارم که همیشه از دستهای زشت و بزرگی که داشتم بدم میومد و به خاطر داشتن اونها در جمع به شدت احساس شرمساری و سرافکندگی میکردم . یادم میاد عادت داشتم موقع نشستن یا روی اونها بشینم یا اینکه اونها رو با خجالت در پشت خودم مخفی کنم تا کسی نگاهش به اونها نیفته . دستهای من یه جورایی درست شبیه دستهای مایکل بود . او هم دستهایی بزرگ و کشیده و به ظاهر نامتناسب داشت . به خاطر دارم که این ، مایکل بود که اولین بار توجه منو به این مطلب جلب کرد که دستهای ما ، در حقیقت نوعی از برکت خداوندی هستند . او یه بار با دیدن شرمساری و خجالت بی اندازه من در مورد دستهام بهم گفت :


لاتویا ، هرگز به خاطر دستهات شرمسار و خجل نباش !


او در حالیکه انگشتهای دستش رو تا اونجا که میتونست جهت تاکید به حالت کشیده در آورده بود رو به من کرد و گفت :


نگاه کن ! دستهای فرد آستر هم همینطور کشیده و بزرگ بود . این ، بهترین و کاملترین وسیله برای بیان احساسات درونه . وقتی که تو با چنین دستهایی میرقصی این دستها خارق العاده به نظر میرسند . و این ، بهترین احساس دنیاست !





و بعد از گفتن این جملات ، مایکل بلافاصله در مقابل من شروع به رقصیدن کرد تا بهم نشون بده چه کارهایی رو میتونم به کمک دستهام انجام بدم و اینکه چطور میتونم از اونها به عنوان امتیازی جهت افزایش کیفیت اجراهام بر روی صحنه استفاده کنم . 


من بعد از شنیدن این نصیحت ، حتی دقیقتر و موشکافانه تر از قبل حرکات مایکل رو بر روی صحنه های رقص مورد بررسی و ارزیابی قرار دادم . و او راست میگفت ! مایکل به طور دائم و پیوسته از دستهاش جهت خلق هیجان انگیزترین حرکات و بخشیدن انرژی به مخاطبانش بر روی صحنه استفاده میکرد . این پدیده حتی از آخرین ردیف بزرگترین استادیومهای ورزشی نیز در هنگام تماشای کنسرتهای او قابل درک و مشاهده بود . و از اون زمان به بعد بود که من دیگه هرگز بابت داشتن اون دستها احساس شرمساری و خجالت ننمودم . به راستی که برادر من ، فرزند راستین خدا و شبیه ترین مخلوق گیتی به خداوند بود ...



آی یگانه قبله گاه من ...


تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

نظرات 12 + ارسال نظر
Artmis شنبه 28 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:32 ب.ظ

کسی که عاشق مایکل باشه و به چشم خود بارها دیده باشه چطور همیشه در جامعه مایکل مورد قضاوت بد قرار میگیره هیچ وقت تا اطمینان کامل حاصل نکرده از کسی بدگویی نمیکنه و قضاوت عجولانه رو سرلوحه کاراش قرار نمیده ... لاتویا زندگی سختی رو گذرانده و از کودکی همیشه تحت سلطه بوده!
ممنونم عالی بود

خوشحالم که چنین دیدگاهی رو نسبت به این زن داری آرتمیس عزیز . ممنونم ...

محمد حسن شنبه 28 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام علی آقا ...
ممنون ...
دستایه مایکل جکسونو خیلی دوست دارم و همیشه نگاهم معطوف دستانشه واقعا حرکات دستاش برام الگو شده هیییی ....

سلام دوست من ...

بله ، دستهای اون جادوگر بر روی صحنه بزرگترین معجزه ها رو خلق میکردند ...

Tina شنبه 28 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:58 ب.ظ

ممنون از داستان قشنگت گلم

مایکل هم به من یاد داد از خیلی خصوصیات هام خجالت نکشم

قربون دستهاش برم ،دلم برای دستای مهربونشم تنگ شده که
نوازشگر کودکان معصوم زیادی بود
هعییی خدا گلا رو میبره...

(هعییی خدا گلا رو میبره...)

مشکل اینه که کارش از " گل " بودن خیلی گذشته بود دوست من ...

[ بدون نام ] یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:21 ق.ظ

من قبلا با نام ساحل و نامهای دیگه برای شما زیاد نظر گذاشتم . همچین هم پنهان نیستم

چی شد یه دفعه فکر کردی من در بین هزاران شخصی که میدونم دارند صفحه من رو میخونند ، صاف دارم در مورد تو صحبت میکنم ؟؟؟ یعنی من کشته مرده اعتماد به نفس افرادی تو مایه های تو ام !!!

سارا یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:16 ب.ظ

آه نمیدانی دوست عزیز که چگونه غم فراقش در وجودم سکان گزیده و ذره ذره ی قلبم رو پر از درد و رنج کرده نمیدانی وقتی چنین نوشته هایی رو میخونم سایه ی ظالم غم بر رویم سایه میافکند و چگونه وجودم را به بازی میگیری هزاران افسوس که دیگر جهان بعد از او با خوشحالی خالصانه نخواهد خندید و در نبود دستان پر مهرش به سوگواری مینشیند

کاوه دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 03:18 ق.ظ

آدمهای بخشنده معمولا دستهای بزرگی دارن.

و او از بخشنده ترینها بود ...

S دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:13 ب.ظ

منظورم از معنای کنایی # پنهان # رسیدن به واژه # اعتماد به نفس # بود .

گیر دادیا دوست عزیز !!! منم که بی اعصاب ... !!!

سادنا چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:31 ق.ظ

Salam doostam :)
khoobi??
miss u
waayyy...yani chi aqa?? Latoya ham ...
man hichi nagam
dast daste dg
man asheqe dastaye Michael am..
in che harfie...
dg nemidoonest az chi Erad begire amme jan???
mardomam harfa mizananaaaa
merCii wase in khaterat..Michael e man hamishe aqel o mehraboon o foqolade boode...
hamin.. :)
;xX

محمد حسن چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:25 ق.ظ

سلام علی آقا امروز یه چیزی دیدم اصلا حالم خراب شد به لینک زیر مراجعه کنید »
http://taylor-swift-daily.in/index.php?newsid=1427

دارن یه خواننده ی خیلی ببخشید ه*ر*ز*ه ی هالیوودی رو که تا حالا با 100 نفر رابطه داشته با مایکل جکسون کبیر مقایسه میکنن تورو خدا بازدیدشونو ببین همچین امل هایه بی ارزشی ببین چقد طرفدار دارن :|
کارشون خیلی بی شرمانست :((

سلام دوست من ...

لطفاً در مورد این قبیل موضوعات در فیس بوک و فروم و جاهایی غیر از این وبلاگ اطلاع رسانی کنید . وبلاگ پادشاه جاودان جای این بحثها و حاشیه ها نیست . ممنونم ...

Vahid_MJlover دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام علی حالت چطوره ؟

داستان کوتاه و جالبی بود . و در عین حال عبرت آمیز ! آدما در چیزی که خودشون نقشی درش نداشتن هیچ وقت نباید خجالت بکشند ! رفتار اعمالشونه که باعث سرافکندگی یا سرافرازی و سربلندی میشه !

در خصوص این داستان به نظر من اصلا دستای مایکل بزرگ نیست انگشتان کشیده ی زیبا

ممنون بابت نقل داستان دوست خوبم

سلام به وحید عزیز . کلاً این روزها ما به هم زیاد سلام میکنیم عزیزم ، اینطور نیست ؟؟!!

(آدما در چیزی که خودشون نقشی درش نداشتن هیچ وقت نباید خجالت بکشند ! رفتار اعمالشونه که باعث سرافکندگی یا سرافرازی و سربلندی میشه ! )

پسر ، نابودم کردی با این جمله حکیمانه ... من دیگه هیچی برای گفتن ندارم ...

اگه بدونی دارم چه لحظات مایکلی کوبنده ای رو بعد از مدتها میگذرونم !!! دارم بدجور میترکونم وحید !!! فقط خدا به خیر کنه !!!! منتظر عواقب این موج انفجار جدید مایکلی من باشید !!!!

i love mj دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:17 ب.ظ

خیلی خیلی ممنون بخاطر این داستان فوق العاده. همیشه دلم میخواست نظر مایکلمو درمورد دستای قشنگ خودش بدونم!
من که به شخصه دیوونه ی دستاشم

ناهید پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 11:00 ب.ظ

سلام علی بزرگوار
خوشحالم که به جنبه ها و دیدگاههای مختلف شخصیت مایکل عزیز می پردازی.
و چقدر قشنگ تعبیر می کنه دستانش رو به حسن خداداد.
عاشق معصومیت چشماشم. که آیینه دل پاک و روح بزرگ و پیشرفته ایشونه.
بازم ازتون ممنونم عزیز.
خوش باشی.

سلام دوست عزیز ...

پرداختن به جنبه های مختلف شخصیت انسان پیچیده و اعجاب آوری همانند مایکل جکسون ، کوچکترین کاریه که میتونم در مقابل انسان کبیری همانند او انجام بدم . این ، کوچکترین وظیفه منه . ممنونم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد